ادبیات نظری تحقیق وپییشینه تعاریف و موءلفه های مدیریت استعداد

ادبیات نظری تحقیق وپییشینه تعاریف و موءلفه های مدیریت استعداد ادبیات نظری تحقیق وپییشینه تعاریف و موءلفه های مدیریت استعداد

دسته : -مبانی و پیشینه نظری

فرمت فایل : word

حجم فایل : 129 KB

تعداد صفحات : 35

بازدیدها : 326

برچسبها : دانلود تحقیق پیشینه تحقیق

مبلغ : 14000 تومان

خرید این فایل

ادبیات نظری تحقیق وپییشینه تعاریف و موءلفه های مدیریت استعداد

مبانی نظری و پیشینه تحقیق مدیریت استعداد

مشخصات محصول:
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
 
کاربردهای مطلب:
منبعی برای فصل دوم پایان نامه، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی
 
 
قسمتهایی از مبانی نظری:

مدیریت استعداد

 

مقدمه

 

2-3-2- تعریف استعداد و مدیریت استعداد

 

2-3-3- شایسته سالاری

 

2-3-4- شایسته سالاری در كشور های مختلف

 

2-3-5- اهمیت مدیریت استعداد

 

1-  بخش پرسنلی

 

2-  منابع انسانی استراتژیک

 

3-  مدیریت استعداد

 

2-3-6- عوامل راهبردی زمینه ساز مدیریت استعداد

 

   راهبرد سازمان

 

   نقش و حمایت مدیران

 

   فرهنگ سازمانی

 

   مدیریت منابع انسانی راهبردی

 

   قوانین و مقررات دولتی

 

2-3-7- مولفه های مدیریت استعداد در پژوهش حاضر

 

1- جذب استعدادها

 

ارزیابی

 

3- آموزش و توسعه

 

4- بازیابی

 

پیشینه تحقیق

 

2-4-1- تحقیقات داخلی

 

2-4-2- تحقیقات خارجی

 

منابع و مأخذ

 

 

 

مدیریت استعداد

 

مقدمه

امروزه سازمانها بخوبی دریافته اند كه به منظور موفقیت در اقتصاد پیچیده جهانی و نیز ماندگاری در محیط رقابتی كسب و كار، به داشتن بهترین استعدادها نیاز دارند. همزمان با درك نیاز به استخدام ، توسعه و نگهداشت استعدادها‌‌، سازمانها دریافته‌اندكه استعدادها منابعی بحرانی هستند كه برای دستیابی به بهترین نتیجه‌ها نیازمند مدیریت می باشند. در گذشته مدیریت استعداد[1] به عنوان یك مسئولیت جنبی به بخش پرسنلی محول شده بود، در حالی‌كه امروزه مدیریت استعداد به عنوان یك وظیفه سازمانی كه مسئولیت آن به عهده تمام بخش هاست، بسیار جدی تر مورد توجه قرار گرفته است.

بی شك عصر حاضر، عصر سازمانهاست و متولیان این سازمانها، انسانها هستند؛ انسانهایی كه خود به واسطه در اختیار داشتن عظیم ترین منبع قدرت؛ یعنی تفكر، می توانند موجبات تعالی، حركت و رشد سازمانها را پدید آورند. در سالهای اخیر، در سازمانهای ایرانی، مبحث پرورش و توسعه نیروی انسانی در قالبهای گوناگونی، نظیر: شناسایی و پرورش استعدادها، جانشین پروری ، مدیران آینده ، مدیران سایه و .... مورد توجه قرار گرفته است. اما کماکان با وضعیت مطلوب در این زمینه فاصله قابل توجهی وجود دارد. در همین راستا انجام مطالعات و پژوهشهای گوناگون برای الگوبرداری و بكارگیری تجربه‌های موفق سازمانهای توسعه یافته، از اهمیت بسزایی برخوردار است(رونلوند،2009،ص43).

 

2-3-2- تعریف استعداد و مدیریت استعداد

استعداد را میزان نسبی پیشرفت فرد در یک فعالیت برآورد می کنند. اگر برای کسب مهارت در یک فعالیت افراد مختلف در شرایط و موقعیت یکسانی قرار بگیرند متوجه خواهیم شد که افراد مختلف تفاوتهایی از لحاظ میزان کسب آن مهارت نشان می دهند. فرد مستعد را به صورت های مختلفی چون: مهم ترین و ارزش افزاترین افراد که بیش از سایرین در خلق مزیت رقابتی نقش دارند، افراد دارای مهارت بالا و پرورش یافته، افراد دارای پتانسیل بالا برای موفقیت در سازمان و نیروی کار ماهر عجین شده با کار و متعهد تعریف کرده اند. در مجموع می توان کفت منظور از مستعد فردی است که به واسطه دارا بودن ظرفیت ها و قابلیت های ویژه (دانش، نجربه و مهارت) و تعهد بالا نسبت به کار، سهم چشمگیری در ایجاد ارزش و موفقیت سازمان دارد (کریمی و سلطانی، 1390،ص 100).

مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه کردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج کسب و کار، تعریف شده است. چز و همکاران (2008) معتقدند که مدیریت استعداد عبارت است از شناسایی استعداد و سپس همنوا کردن آن با نقش های شغل به منظور بیشینه کردن درگیری (عجین شدن) فرد با نقشی که با قوت های ذاتی او منطبق است. در واقع مدیریت استعداد عبارت است از انجام یکسری فعالیت های یکپارچه به منظور تضمین جذب، نگهداری، انگیرش و توسعه کارکنان مستعد مورد نیاز در حال حاضر و آینده توسط سازمان. هدف مدیریت استعداد توسعه و نگهداری یک استخر استعداد متشکل از نیروی کار ماهر، عجین شده با کار و متعهد به منظور تضمیت جریان استعداد است. مدیریت استعاد تضمین می کند که افراد مناسب با مهارت های مناسبدر محل مناسب قرار گرفته اند و بر فعالیت های مناسب متمرکز و نسبت به آن عجین شده اند(چیس ات ال،2008،ص32).

 

2-3-3- شایسته سالاری

مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقا و نگهداری افراد مستعد، با هدف بهینه كردن توان سازمان به منظور تحقق نتایج كسب و كار، تعریف شده است. با توجه به تعریف مدیریت استعداد و در نظرگرفتن چرخه حیات كاركنان به عنوان مدلی برای یكپارچه‌سازی، مهمترین فرایندهای توسعه منابع انسانی، می توان دریافت كه مباحث مرتبط به مدیریت استعداد در تمامی فرایندهای چرخه قابل استقرار و تسری است. منابع انسانی ارزشمندترین منابع سازمانها محسوب  می شوندكه با تلاش همگانی و ایجاد همگانی میان آنها و بكارگیری صحیح از آنان و دیگر اجزای سازمان می توان اهداف سازمانی را تحقق بخشید.

این منابع دارای توانایی ها و قابلیت های بالقوه ای هستند كه در محیط سازمانی به فعل تبدیل می شوند و دست یابی به این مهم نیازمند درك و شناخت كامل انسانها و فراهم كردن شرایط مناسب برای كار و تلاش است . یكی از مواردی كه در این زمینه قابل بررسی است قراردادن افراد در جایگاههای مناسب با توانایی و تجارب و قابلیت آنها است . كه این فرایند در قالب نظام شایسته سالاری بررسی گردیده است. نظام شایستگی اداری نظامی است كه در آن بهترین افراد در بهترین تركیب و با مناسب ترین شرایط و بالاترین بازده كار انجام وظیفه میكنند و مناسب با تلاش و كوشش خود حقوق و مزایا دریافت میكنند در این نظام فرد شایسته در منصب و شغل مرتبط با خود كه توانمندی انجام آن را دارد قرار میگیرد. به نظر اسپنسر دو نوع شایستگی وجود دارد.

در این رابطه شایسته سالاری باید در تمامی سطوح مورد توجه قرارگیرد و تنها محدود به مدیران نمی شود آنچه مهم است اینكه این امر باید از بالاترین سطح آغاز گردد.

برای تحقق اهداف سازمانی افرادلایق و كاردانی باید در راس امور قرار گیرند بدیهی است به جز یك مدیر شایسته شخص دیگری قادر به تحقق انتظارات یك سازمان نخواهد بود و مدیر شایسته كسی است كه هم دانش مدیریت داشته باشد و هم بتواند از تجارب استفاده مطلوب ببرد. بنابراین شناخت ابعاد شایستگی های مدیرییتی هم برای توسعه و هم برای ارزیابی مدیران عامل اساسی بشمار می رود. برای انتخاب افراد شایسته باید ضابطه و ملاك موجود باشد و این ضوابط باید به گونه ای انتخاب شوند كه قابل سنجش باشند. لذا انتظار می رود زمانی كه مولفه ها و محور های شایستگی تعیین می شود انتخاب و انتصاب مدیران با توجه به این مولفه ها صورت گیرد و برای جلوگیری از به هدررفتن نیرو و سرمایه ، اولویت های مربوط رعایت گردد. با توجه به اینكه در عصری كه در حال گذار از عصر اطلاعات به عصر دنیای مجازی هستیم و سازمانها نسبت به گذشته درگیررقابت سختری هستند و تعغییرات سریع محیطی و شرایط اقتصاد و بازار كار، جهانی شدن ، افزایش هزینه های سلامت و افزایش تقاضا همگی سازمانها و معیارهای مدیریت نیروی انسانی را با چالشی جدی مواجه كرده است. همگام با دیگر اجزای سازمان اداری به صورت هماهنگ به منظور تحقق اهداف نظام اداری هدایت شوند، بدون شك گام مهمی در راستای ایجاد یك نظام اداری پاسخگو، شفاف، قانونمند و مبتنی بر شایسته سالاری برداشته می شود (سالکی[2]، 1386،ص 54).

 

2-3-4- شایسته سالاری در كشور های مختلف

شایسته سالاری یكی از عوامل اساسی توانمند سازی دولتها و ارتقاء سطح دانش و تخصص مدیران و گردانندگان هركشور است. امروزه انتصابات غیر سیاسی دولتها بر پایه اصول شایسته سالاری و عمدتا از طریق آزمونهای تخصصی صورت می گیرد. اما هنوز هم تعداد مدیران توصیه شده و منصوبان غیر متخصص چشمگیر است.


[1]-Talent Management

[2] -salke

خرید و دانلود آنی فایل

به اشتراک بگذارید

Alternate Text

آیا سوال یا مشکلی دارید؟

از طریق این فرم با ما در تماس باشید